سنگ نبشته های یادگاری از هخامنشیان
تاریخ فراموش شده

 سنگ‌نبشته شاپور دوم 


بر سنگ‌های این کاخ یادگارهایی از ادوار گوناگون موجود است که از همه کهن‌تر دو سنگ نوشته‌است که به زبان پهلوی ساسانی و در زمان فرمانروایی شاپور دوم حک شده‌است. ترجمه فارسی آن چنین است.

« در ماه اسفند ارمذ، در دومین سال پادشاهی مزداپرست، خدایگان شاپور، شاه شاهان ایران و انیران (غیر ایران) که ن‍ژاد از ایزدان دارد، هنگامی که شاپور سکانشاه، فرمانروای سند، سیستان و توران تا به مرز دریا (دریای عمان)، پسر مزداپرست خدایگان هرمزد، شاه شاهان ایران و انیران، که از نژاد ایزدان بود، روانه شد (سال ۳۱۱ میلادی)، با درود فراوان از درگاه مهست همایون، وی از این راه، میان استخر و سیستان، روانه شد و به نیکویی در اینجا (صدستون یعنی تخت جمشید) فرود آمد. آنگاه وی در این بنا خوراک خورد. همراه او بهرام پسر نهوهرمزد، اندرزبد سیستان، نرسی موبد از خاندان وراز، وین پسر مهر فرمانروای زرنج، نرسی دبیر و دیگر اسوران پارسی و سیستانی و گروهی از مردم زرنج و سفرایی از ایالات و قبایل نیز بودند. وی بزمی بزرگ برپا کرد و آیین‌های دینی برپا کرد. برای روان‌های پدر و نیاکانش درود فرستاد. آنگاه برای شاپور شاه شاهان و روان خودش و نیز برای آن که این بنا را بفرمود ساختند، قربانی داد. یزدان یار باد. »
شانزده سال بعد از نقر این نوشته شاپور سکانشاه، سلوکوس نامی را برای بازدید آن فرستاد که وی آن را دیده و کتیبه‌ای دیگر نزدیک آن کند. از این دو سنگ‌نبشته به خوبی برمی‌آید که در میانه دوره ساسانیان نام اصلی تخت جمشید (پارسه) دیگر به کار نمی‌رفته و آن را صد ستون می‌خوانده‌اند.

سنگ‌نبشته عضدالدوله دیلمی 
از میان نوشته‌های بعدی دو کتیبه به خط کوفی (زبان عربی) از عضدالدوله دیلمی باقی مانده‌است که اولی در هشت سطر، بر بدنه شرقی درگاه سنگی، میان ایوان و تالار سمت ایوان، بدین گونه نقر شده‌است:

« به نام خدا. فرمانروای بزرگ همایون، عضدالدوله پناه خسرو، پور حسن رکن الدوله دیلمی این بنا را در سال ۳۴۴ هجری قمری دید به هنگامی که از فتح اصفهان و اسارت پسر ماکان و شکست سپاه خراسان (سامانی) پیروزمندانه به شیراز باز می‌گشت و او شخصی را که توانست نوشته‌های کنده شده بر این آثار را بخواند به پیشگاه خود احضار کرد. »
این سند می‌رساند که عضدالدوله پس از فتح اصفهان، در سر راه خود به شیراز در اینجا بیاسود و دستور داد تا نوشته پهلوی یاد شده را بخوانند و برایش ترجمه کنند. سنگ‌نبشته دوم او بدین گونه‌است:

« امیر ابوشجاع عضدالدوله، که خدا یارش باد در اینجا در صفر سال ۳۴۴ هجری قمری حاضر آمد و نوشته روی این آثار بر وی خوانده شد. آن را علی بن سری کاتب، از کرخ و موبد مارسفند کازرونی خواندند. »
وقتی عضدالدوله کاخی به نام قصر ابونصر در شیراز ساخت، چند تکه مهم از درگاه شمالی کاخ تچر را به آنجا برده و کار گذاشته‌است. اکنون از کاخ او اثری نمانده و تکه‌های تخت جمشیدی را نیز تا جایی که توانسته‌اند پیدا کنند، به جای خودش باز گردانیده‌اند.

سنگ‌نبشته بهاء الدوله دیلمی 
کتیبه دیگری هم در سال ۳۹۲ هجری قمری نقر شده و آن را از شاهنشاه بهاء الدوله دیلمی است که می‌گوید با سپاهی کلان برای شکار به این مکان (یعنی مرودشت) آمده بود و در اینجا (یعنی تخت جمشید) اقامتی داشت.

سنگ‌نبشته علی آق‌قویونلو و ابراهیم سلطان 
کتیبه‌های دیگری هم از دوره‌های جدیدتر و بر در و دیوار کاخ داریوش کنده‌اند که از همه مهمتر کتیبه‌ای است از علی آق‌قویونلو مورخ ۸۸۱ هجری قمری و چند لوحه از شاهزادگان تیموری، از جمله شاهزاده هنرمند و خطاط ابراهیم سلطان (مورخ ۸۱۶ تا ۸۲۶ هجری قمری) که از میان الواح ابراهیم سلطان یکی به خط ثلث، حاوی شعری از سعدی است:

«
کرا دانی از خسروان عجم ز عهد فریدون و ضحاک و جم
که بر تخت ملکش نیامد زوال؟ ز دست حوادث نشد پایمال
نه بر باد رفتی سحرگاه و شام سریر سلیمان علیه السلام
به آخر ندیدی که از باد رفت؟ خنک آنکه با دانش و باد رفت
الا تا درخت کرم پروری که بی‌شک بر کامرانی خوری
کتیبه ابراهیم سلطان پسر شاهرخ فی سنه سته و عشرین و ثمانمایه

 »

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |